2240)در نُبی انذار اهل غفلت است |
|
کان همه انفاقهاشان حسرت است |
( 2241)سروران مکّه در حرب رسول |
|
بودشان قربان به امید قبول |
( 2242)کاشتران قربان همی کردند، تا |
|
چیره گردد تیغشان بر مصطفی |
( 2243)چون غلام یاغیای کو عدل کرد |
|
مال شه بر یاغیان او بذل کرد |
( 2244)عدل این یاغی و دادش، نزد شاه |
|
چه فزاید؟ دوری و روی سیاه |
( 2245)بهر این مؤمن همی گوید ز بیم |
|
در نماز اِهدِ الصِّراطَ المُستقیم |
( 2246)آن درم دادن سخی را لایق است |
|
جان سپردن خود سخای عاشق است |
( 2247)نان دهی از بهر حق نانت دهند |
|
جان دهی از بهر حق، جانت دهند |
نبُی: یعنی سخن تازه به قرآن گفته میشود.
انذار: یعنی ترساندن.
اهل غفلت: اشاره به اشراف قریش است که در جنگ بدر روزی ده شتر قربان واز دشمنان پیامبر پذیرایی می کردند تا پیامبر را از میدان به در کنند.
انفاقهاشان حسرت است: مضمون سخن برگرفته از آی?«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ ...». کافران اموال خود را انفاق میکنند تا اینکه راه خدا را ببندند. پس به زودی مالهاشان بر سر این پندار یاوه برود و حسرتش بر دل آنها بماند آنگاه که مغلوب شوند. [1] و:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَى کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»:اى کسانى که ایمان آوردهاید! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مىکند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمىآورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگى است که بر آن، (قشر نازکى از) خاک باشد؛ (و بذرهایى در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالى از خاک و بذر) رها کند. آنها از کارى که انجام دادهاند، چیزى به دست نمىآورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمىکند.[2] و:«وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاء قِرِینًا»:و آنها کسانى هستند که اموال خود را براى نشاندادن به مردم انفاق مىکنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست؛) و کسى که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینى است.[3] و:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»:اى کسانى که ایمان آوردهاید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مىخورند، و (آنان را) از راه خدا بازمىدارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مىسازند، و در راه خدا انفاق نمىکنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! [4]
یاغی: یعنی شورشگر.
عدل این یاغی: غلام یاغی و شورشگر وقتی به قدرت برسد، عدل او این است که مال شاه را به یاغیان و شورشگران دیگر ببخشد (کلمه عدل به لحن طنز به کار رفته است).
اِهدِ الصِّراطَ المُستقیم: برگرفته است از آیهى کریمه: اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (خدایا ما را براه راست هدایت کن)[5] راه راست، بحسب ظاهر و در حرکات حسى، راه روشنى است که براست و چپ نگراید و یا کوتاهترین مسافت است میان مبدا حرکت و نهایت آن، در آیهى شریفه تفسیر شده است به اسلام و دین حق و قرآن و راه بهشت و سنت پیمبر و سیرهى ابو بکر و عمر و نیز طریق محمد و اهل البیت و اما م و ولى. هدایت، راه نمودن است و آن نسبت بکافر واضح است ولى لفظ « اِهْدِنَا» را، پیامبر و امامان و مومنان بر زبان آوردهاند و هم در نماز مىخوانند از این رو مفسران بضرورت، هدایت را درین آیه بمعنى توفیق و زیادت ایمان و ثبات بر دین حق گرفتهاند، صوفیان مىگویند در حق مریدان، استقامت بر خدمت و در درجهى مومنان، استقامت بر توحید و در مرتبهى عارفان، رهایى از وسایط مقامات و مجاهدات است.[6]
( 2240) در قرآن انذار و ترساندن اهل غفلت است که همه انفاق و بخشششان باعث حسرت و ندامت است. ( 2241) بزرگان مکه در موقعى که با حضرت رسول در جنگ بودند قربانیها مىکردند بامید اینکه قبول شده ( 2242)قربانى کردن سروران عرب تا در جنگ با پیامبر(ص) غلبه با آنها باشد. ( 2243) مثل آن غلام مباش که مال شاه را در میان یاغیان تقسیم کرده و در حالتى که ظلم مىکرد گمان داشت که عدالت اجرى مىکند.() عجب است که کار خود را عدل پنداشته و مىگفت من سخى هستم و بذل و بخشش مىکنم.( 2244) عدل این غلام ظالم در نزد شاه چه نتیجه خواهد داد؟ واضح است دورى و رو سیاهى نصیب او خواهد شد. ( 2245) و براى همین است که مؤمنین در نماز مىگویند اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ بار الها ما را براه راست راهنمایى کن. ( 2246) لایق اشخاص سخى این است که درهم و دینار بدهند ولى سخاوت عاشق غیر از این است بخشش او جان دادن است.( 2247) در راه خدا اگر نان بدهى نانت مىدهند و اگر جان بدهى جانت مىدهند.
در این ابیات مولانا دو نمونه برای انفاق نامشروع ذکر میکند: یکی این که اشراف قریش و سروران مکه، در جنگ بدر روزی ده شتر قربانی میکردند و از دشمنان رسول پذیرایی میکردند تا پیامبر را از میدان بیرون کنند، ولی خداوند حسرتش را بر دل آنها گذاشت، و اینگونه در سوره انفال میفرماید: کافران اموال خود را انفاق میکنند تا اینکه راه خدا را ببندند. پس به زودی مالهاشان بر سر این پندار یاوه برود و حسرتش بر دل آنها بماند آنگاه که مغلوب شوند. نمونهْ دیگر انفاق نامعقول: غلام یاغی و شورشگر وقتی به قدرت برسد، عدل او این است که مال شاه را به یاغیان و شورشگران دیگر ببخشد. سپس مولانا میگوید: وقتی به پروردگار میگوییم که ما را به راه راست هدایت کن، راه راست همان است که داده حق را در راه حق مصرف کنیم؛ چه مال باشد و چه نیروی جسمی و فکری. هر کسی از آنچه حق به او داده است، انفاق میکند و میبخشد. سخای عاشق، جانبازی او در راه عشق است، زیرا حق به او جانی داده است که جلوهگاه عشق است.
[1] - سوره انفال، آیه 36
[2] - بقره،ایه264
[3] - نساء،ایه38
[4] - توبه،آیه34
[5] - الفاتحة، آیهى 6.
[6] - تفسیر سهل بن عبد الله تسترى، ص 10، تفسیر طبرى، ج 1 ص 57- 54 تبیان طوسى، ج 1 ص 15
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |